|
پيوندهاي استانداري
|
|
|
|
|
|
|
|
|
فيلم
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
پيوندهاي ملي
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
سيمای قم در احاديث و روايات
|
|
|
احترام گذاشتن به بعضی مکان های خاص و برتر نهادن آن ها در آموزه های کتاب و سنت به چشم می خورد. مکان هايی مثل شهر مکه، و مسجد الاقصی در قرآن مورد ستايش قرار گرفته است. افزون بر آن در احاديث و روايات ويژگی هايی برای بعضی مکان ها بر شمرده اند که موجب برتری آن ها شده و حتی به دايره احکام فقهی نيز کشيده شده است. به طور مثال مسافر می تواند در چهار مکان مسجد الحرام، مسجد النبی، مسجد کوفه و حرم حضرت سيد الشهدا (عليه السلام) نماز را تمام بخواند. غير از اين انجام اعمال و عبادات در اين گونه مکان ها بسيار مورد توجه قرار گرفته و پيشوايان بزرگوار بر آن تاکيد کرده اند. ثواب عبادات معمولی در اين گونه مکان ها بيشتر است و مورد تشويق قرار گرفته است. با اين همه، پس از رواج علم حديث و هم چنين رواج بازار جعل و وضع، بنا به عللی احاديث ساختگی بسياری در فضيلت مکان های مختلف پيدا شد. هر کس در هر شهر و دياری، برای شهر خود احاديثی بر می ساخت و آن را رواج می داد. گو اين که بی مهری يا توجه بيش از حد به طايفه يا نژادی خاص چنين حساسيت هايی بر می انگيخته است. به طور مثال در دوران رواج نژاد پرستی اعراب در زمان بنی اميه و بنی عباس بسياری از احاديث ساختگی در فضايل اعراب يا طايفه ای خاص از آنان يا شهرها يشان رواج يافت. و برعکس، بسياری از احاديث ساختگی در مذمت غير اعراب و شهرهايشان رواج يافت. به طور مثال فرعون و نمرود را از شهرهای عجم می دانستند. زادگاه فرعون را در بسياری از شهرهای ايران مثل آبه، و اصفهان می توان ديد. ايرانيان نيز در جريان نهضت شعوبيه دست به کار شدند و کار اعراب را تلافی نمودند. احاديثی که در فضيلت شهرهای مختلف خود ساختند و اعراب و نژادشان را مذمت کردند، نتيجه کار بنی اميه و بنی عباس و عکس العمل در برابر آن ها بود. به طور مثال ايرانيان در برابر اعراب که به زبان خود می نازيدند و از آن تعريف می کردند، حديثی برساخته بودند بدين مضمون که: فرشتگان در آسمان چهارم به زبان فارسی حرف می زنند. در همين زمينه است احاديثی که در زمينه برتری بعضی از خوراکی ها و ... وجود دارد. بنابراين هنگام نقل اين احاديث بايد متوجه نکات فوق بود. درضمن اين احاديث ابتدا بايد به دقت بررسی سندی و متنی شود و سپس به آن استناد گردد. گو اين که تعداد احاديث مورد پذيرش در اين زمينه کم است. علمای بزرگ فقه و اصول نيز اين احاديث را دارای حجّيت نمی دانسته اند. اما در مورد قم احاديث زيادی وجود دارد که صاحب انوار المشعشعين آن ها را جمع آوری کرده و بيست و نه اسم برای قم از آن ها در آورده است که عبارت است از 1.قم، 2.زهراء، 3. ارض الجبل، 4. قطعة من بيت المقدس، 5. مجمع انصار القائم، 6.حرم اهل بيت، 7. مطهره، 8.مقدسه، 9.حجة علی البلاد، 10. بحر، 11.ماوی للفاطميين 12. مستراحا للمومنين 13. عش آل محمد، 14. معدناً للشيعة، 15. کوفة الصغيره 16. مأوی شيعة آل محمد، 17. معدنا للعلم و الفضل، 18. مقصم الجبارين، 19. مذاب الجبارين، 20. بلد الائمه، 21. بلد لشيعة الائمه، 22. امان للخائفين، 23. مفزع المومنين، 24. مقر للهاربين ، 25. المدفوعة عنها البلاء 26. المرفوعة عنها البلاء، 27.مفتوحة اليها باب الجنه، 28. البلد الامين 29. مختار البلاد. وی برای ذکر فضيلت قم ابتدا به آيه اول سوره اسراء استناد می کند و می گويد: در اين آيه بسم الله الرحمن الرحيم (سبحان الّذی اسری بعبده ليلاً من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الذی بارکنا حوله). مراد از اين مسجد اقصی بيت المقدس می باشد و اين فضيلتی که خلاق عالم در اين آيه شريفه از برای بيت المقدس فرموده است، ممکن است که بگوييم شامل اين بلده طيبه قم هم باشد؛ زيرا که حضرت امام علی النقی فرمود: «قم قطعه ای است از بيت المقدس». احاديثی که در مورد قم به دست ما رسيده است، در مدح و ستايش آن و اهل آن است و کمتر حديثی می توان يافت که در آن قم و اهل آن مذمت شده باشند. اکثر اين احاديث را علامه مجلسی در بحار الانوار جمع کرده است که در زير نقل می شود. 1. عن الصادق جعفر بن محمد (عليه السلام) قال: حدثنی ابی عن جدّی، عن ابيه قال: قال رسول الله (صلی الله عليه و آله): لمّا اسری بی الی السماء حملنی جبرئيل علی کتفه الايمن فنظرت الی بقعة بأرض الجبل حمراء أحسن لوناً من الزعفران و أطيب ريحاً من المسک، فاذا فيها شيخ علی راسه برنس، فقلت لجبرئيل: ما هذه البقعة الحمراء و التی هی أحسن لوناً من الزعفران و أطيب ريحا من المسک؟ قال: بقعة شيعتک و شيعة وصيک علی. فقلت: من الشيخ صاحب البرنس؟ قال: ابليس. قلت فما يريد منهم؟ قال: يريد أن يصدّهم عن ولایة امير المومنين و يدعوهم الی الفسق و الفجور، فقلت: يا جبرئيل اهوبنا اليهم، فأهوی بنا اليهم أسرع من البراق الخاطف و البصر اللامح. فقلت: قم يا ملعون! فشارک أعداء هم فی أموالهم و أولادهم و نسائهم، فانّ شيعتی و شيعه علی ليس لک عليهم سلطان. فسميت قم. رسول اکرم فرمود: در شب معراج که به آسمان سير داده شدم، جبرئيل مرا به شانه راست خود حمل می کرد. پس به بقعه ای از زمين جبل نگاه کردم که قرمز رنگ بود و از زعفران خوش رنگ تر و از مشک خوش بوتر بود. و شيخی در آن نشسته بود و پس به جبرئيل گفتم: اين بعقه قرمز رنگ چيست که از زعفران خوش رنگتر و از مشک خوش بوتر است؟ گفت: سرزمينی است برای شيعه تو و شيعه جانشين تو علی بن ابی طالب (عليه السلام) .پس گفتم: اين شيخ صاحب برنس کيست؟ گفت: ابلييس. گفتم: چه چيز از آن ها می خواهيد؟ گفت: می خواهد آن ها را از ولايت امير المومنين(ع) باز دارد و به سوی تباه کاری و پليدی بخواند. پس گفتم: ای جبرئيل! مرا فرود آور. پس مرا فرود آورد سريع تر از برق جهنده و چشم بر هم زدنی. و گفتم: برخيز ای ملعون! و در اموال و اولاد و زنان دشمنان ايشان شريک شو. همانا تو بر شيعه من و شيعه علی بن ابی طالب (عليه السلام) تسلط نداری. به همين علت آن را قم ناميدند. 2.عن امير المومنين (عليه السلام) قال: قال رسول الله صلی الله عليه و آله وسلم لمّا اسری لی الی السماء الرابعة نظرت الی قبة من لؤ لؤ لها اربعه ارکان و اربعة أبواب کانّها من استبرق أخضر، قلت: يا جبرئيل ما هذه القيه التی لم ار فی السماء الرابعة أحسن منها؟ فقال: حبيبی محمد، هذه صورة مدينة يقال لها «قم» يجتمع فيها عباد الله المومنون ينتظرون محمداً و شفاعته للقيامة و الحساب، يجری عليهم الغمّ و الهمّ و الاخران و المکارة. قال: فسألت علی بن محمد العسکری: متی ينظرون الفرج؟ قال: إذا ظهر الماء علی وجه الارض. از امير المومنين (عليه السلام )نقل است که رسول خدا فرمود: چون در شب معراج مرا به آسمان چهارم سير دادند؛ قبه ای از لؤلؤ ديدم که چهار ستون داشت و گويا ازاستبرق سبز بود. گفتم: ای جبرئيل آن چه قبه ای است و چهار در که در آسمان چهارم از آن بهتر نديدم؟ گفت: حبيب من. محمد! اين صورت شهری است که به آن «قم» می گويند. بندگان مومن خدا در آن جمع می شوند و انتظار محمد و شفاعت او در روز قيامت وحساب می شوند. غم و اندوه و حزن و ناخوشی ها بر آن ها روان می شود. گفت: پس پرسيدم از علی بن محمد عسکری: چه زمانی منتظر فرج می شوند؟ گفت: هنگامی که آب در روی زمين ظاهر شود. 3. عن حماد الناب قال کنا عند أبی عبد الله عليه السلام و نحن جماعة إذ دخل عليه عمران بن عبدالله القمی فساله و بره و بشه فلما أن قام قلت لابی عبد الله عليه السلام من هذا الذی بررت به هذا البر فقال من أهل البيت النجباء يعنی أهل قم ما أرادهم جبار من الجبابرة الا قصمه الله. حماد ناب گفت: ما جماعتی نزد امام صادق (عليه السلام) بوديم که عمرانی بن عبدالله قمی بر او وارد شد. پس امام صادق از او احوال پرسی کرد و به او نيکويی نمود و با او خوشی کرد پس وقتی که عمران رفت به امام صادق گفتم: اين فرد، چه کسی بود که اين گونه به او نيکويی کردی! گفت: او از خاندان بزرگواران است يعنی از اهل قم، و هر ستمگری بر آن ها ستم کند خداوند او را در هم می شکند. 4. عن أبان بن عثمان قال دخل عمران بن عبد الله علی ابی عبد الله عليه السلام فقال له کيف أنت و کيف ولدک و کيف أهلک و کيف بنو عمک و کيف اهل بيتک ثم حدثه مليا فلما خرج قيل لابی عبد الله عليه السلام من هذا قال نجيب قوم النجياء ما نصب لهم جبار الا قصمه الله. از ابان بن عثمان نقل است که عمران بن عبدالله قمی نزد امام صادق (عليه السلام) آمد. پس حضرت به او گفت: حالت چطور است؟ فرزند انت چطور هستند؟ خانواده است چطور هستند؟ پسر عموهايت چطورند؟ اهل بيت تو چطورند؟ سپس مدتی طولانی با او سخن گفت. وقتی خارج شد، به امام صادق گفتند: اين فرد چه کسی بود؟ گفت: اين فرد بزرگواری از بين بزرگواران بود! ستمگری بر آن ها چيره نمی شود مگر آن که خداوند او را درهم می شکند. 5. سئل ابو عبدالله عليه السلام اين بلاد الجبل فاناقد روينا انه اذا رد اليکم الامر يخسف ببعضها فقال ان فيها موضعا يقال له بحر و يسمی بقم و هو معدن شيعتنا فاما الری فويل له من جناحيه و ان الامن فيه من جهة قم و اهله قيل و ما جناحاه قال عليه السلام احدهما بغداد و الاخر خراسان فانه تلتقی فيه سيوف الخراسانين و سيوف البغداديين فيعجل الله عقوبتهم و يهلکم فياوی اهل الری الی قم فیؤويهم اهله ثم ينتقلون منه الی موضع يقال له اردستان. از امام صادق (عليه السلام) پرسيدند: بلاد جبل کدام است؟ همانا به ما رسيده است که وقتی امر شما (ظهور حضرت مهدی (عليه السلام) به شما بر گردد قسمتی از آن فرو می رود! پس گفت: همانا در بلا جبل جايی است که به آن بحر می گويند و آن را قم می نامند، آن جا معدن شيعيان ما است. پس وای بر ری از دو طرف آن، و حال آن که امنيت و آسايش آن از طرف قم و اهل قم است. گفتند: دو طرف ری کدام است؟ گفت: يکی از آن ها بغداد و ديگری خراسان است. لشکريان خراسان و بغداد در ری به هم ديگر برخورد می کنند و خداوند در دنيا در عذاب اهل ری می نمايد و آن ها را هلاک می کند، پس اهل ری به سوی قم می آيند و اهالی قم آن ها را پناه می دهند. پس به سوی مکانی می روند که به آن اردستان می گويند. 6. أنس بن مالک قال کنت ذات يوم جالسا عند النبی صلی الله و عليه و آله إذا دخل عليه علی بن ابی طالب عليه السلام فقال صلی الله و عليه و آله الی يا أبا الحسن ثم اعتنقه و قبل ما بين عينيه و قال يا علی ان الله عز اسمه عرض ولايتک علی السماوات فسبقت اليها السماء السابعة فزينها بالعرش ثم سبقت اليها السماء الرابعة فزينها بالبيت المعمور ثم سبقت اليها السماء الدنيا فزينها بالکواکب ثم عرضها علی الارضين فسبقت اليها مکة فزينها بالکعبة ثم سبقت اليها المدينة فزينها بی ثم سبقت اليها الکوفة فزينها بک ثم سبق اليها قم فزينها بالعرب و فتح اليه بابا من أبواب الجنة. انس بن مالک گفت: روزی نزد پيامبر (صلی الله عليه و آله و سلم) نشسته بودم که علی بن ابی طالب (عليه السلام) داخل شد. پيامبر (صلی الله عليه و آله و سلم) گفت: ای ابا الحسن! نزد من بيا. پس اب او معانقه کرد و ميان دو چشمان او را بوسيده و گفت: ای علی! خداوند – که بزرگ است اسم او – ولايت تو را بر آسمان ها عرضه کرد؛ پس آسمان هفتم بر قبول آن پيشی گرفت، بدين روی آن را با عرش زينت داد. سپس آسمان چهارم بر قبول آن پيشی گرفت پس آن را با بيت المعمور آرايش داد. سپس آسمان دنيا بر آن پيشی گرفت که آن را با ستارگان زينت داد. آن گاه آن را بر زمين ها عرضه کرد. پس زمين مکه به سوی آن پيشی گرفت، بدين روی آن را به کعبه زينت داد. سپس مدينه بر قبول آن پيشی گرفت که آن را به وجود من زينت داد. آن گاه کوفه بر آن سبقت گرفت که آن را به وجود تو زينت داد و آن گاه قم بر قبول آن پيشی گرفت که آن را به وجود اعراب زينت داد و دری از درهای بهشت را به سوی قم گشود. 7. عن إبی عبد الله عليه السلام قال ان الله احتج بالکوفة علی سائر البلاد و بالمومنين من اهلها علی غيرهم من أهل البلاد واحتج ببلدة قم علی سائر البلاد و بأهلها علی جميع أهل المشرق و المغرب من الجن و الانس و لم يدع الله قم و أهله مستضعفا بل وفقهم و أيديهم ثم قال ان الدين و اهله بقم ذليل و لو لاذلک لاسرع الناس اليه فخرب قم و بطل اهله فلم يکن حجة علی سائر البلاد و اذا کان کذلک لم تستقر السماء و الارض و لم ينظروا طرفة عين و ان البلايا مدفوعة عن قم و اهله و سياتی زمان تکون بلدة قم و اهلها حجة علی الخلائق و ذلک فی زمان غيبه قائمنا عليه السلام الی ظهوره و لو ذلک لساخت الارض بأهلها و ان الملائکة لندفع البلايا عن قم و أهله و ماقصده جبار بسوء الا قصمه قاصم الجبارين و شغله عنهم بداهیة او مصيبة او عدو ينسی الجبارين فی دولتهم ذکر قم و اهله کما نسوا ذکر الله. از امام صادق (عليه السلام) نقل است که: خداوند کوفه را بر ساير سرزمين ها حجت قرار داد و مومنين آن را بر ساير مردم آن سرزمين ها حجت قرار داد. و قم را بر ساير سرزمين ها، و اهلش را بر تمام افراد مشرق و مغرب از جن و آدمی حجت قرار داد. و خداوند قم و اهل آن را مستضعف نمی گذارد بلکه آن ها را توفيق داده و ياری کرده است. سپس گفت: دين و دينداران درقم ذليل هستند و اگر چنين نباشد، مردم به سوی آن شتاب می آورند و اگر چنين نباشد، مردم به سوی آن شتاب می آورند و قم خراب می شود و اهل آن از بين می رود، و بر ساير سرزمين ها حجت نمی شود و اگر چنين شود آسمان و زمين بر پا نمی ماند و يک چشم به هم زدن باقی نمی مانند. و همانا بلاها از قم و اهل آن دور شده است و زمانی می آيد که قم و اهل آن بر آفريده ها حجت می شوند و آن در زمان غيبت قائم ما (عليه السلام) است تا زمانی که ظهور کند و اگر چنين نشود زمين اهل خود را فرو می برد. و همانا فرشتگان بدی ها را از قم و اهل آن دور می کنند و هر ستمگری که به اهل قم بدی کند خداوند در هم شکننده ستمگران او را در هم می شکند و خداوند او را مشغول می کند به درد يا مصيبت يا دشمنی که قم را به دنيا رد و خداوند نام قم و اهل آن را از ذهن ستمگران دور می کند؛ همان طور که نام خدا را فراموش کردند. 8.عن الصادق عليه السلام أنه ذکر کوفة و قال ستخلو کوفة ستخلو کوفة من المومنين وبأزر عنها العلم کما تازر الحیة فی جحرها ثم يظهر العلم ببلدة يقال لها قم و تصير معدنا للعلم و الفضل حتی لايبقی فی الارض مستضعف فی الدين حتی المخدرات فی الحجال و ذلک عند قرب ظهور قائمنا فيجعل الله و قم اهله قائمين مقام الحجة و لو لا ذلک لساخت الارض باهلها و لم يبق فی الارض حجة فيفيض العلم منه الی سائر البلاد فی المشرق و المغرب فيتم حجة الله علی الخلق حتی لايبقی احد علی الارض لم يبلغ اليه الدين و العلم ثم يظهر القائم عليه السلام و يسير سببا لنقمة الله و سخطه علی العباد لان الله لاينتقم من العباد الا بعد انکار هم حجة . از امام صادق (عليه السلام) نقل است که به زودی کوفه از مومنين خالی می شود و دانش در آن جمع می شود و مانند مار که خود را جمع می کند. (بسط علم بر چيده می شود) سپس در شهری که قم ناميده می شود دانش ظاهر می شود و قم معدن دانش و فضل می گردد به گونه ای که فرد ناتوانی در دين پيدا نمی شود؛ حتی زنان در خانه ها از آن بی بهره نيستند و آن نزديک ظهور قائم ما است پس خدا قم و اهل آن را قائم مقام حجت می گرداند و اگر چنين نبود زمين ساکنان خود را فرو می برد و حجت در زمين باقی نمی ماند. پس علم و دين از آن به ساير سرزمين ها می رسد. سپس قائم ظهور می کند و او سبب عذاب و خشم الهی بر بندگان می شود زيرا خداوند موقعی از بندگان خود انتقام می گيرد که حجت را انکار کنند. 9. و عن ابی مقاتل الديلمی نقيب الری قال سمعت أبا الحسن علی بن محمد يقول انما سمی قم به لأنه لما وصلت السفينة اليه فی طوفان نوح عليه السلام قامت و هو قطعة من بيت المقدس. از ابو مقاتل ديلمی نقيب ری نقل است که از امام هادی (عليه السلام) شنيدم: قم بدان جهت به اين اسم ناميده شد که وقتی کشتی نوح در طوفان به اين سرزمين رسيد، ايستاد و قم قطعه ای است از بيت المقدس. 10. عن ابی عبد الله عليه السلام قال اذا عمت البلدان الفتن فعليکم بقم و حواليها و نواحيها فان البلاء مدفوع عنها . از امام صادق (عليه السلام) روايت است. هنگامی که آشوب سرزمين ها را فرا گرفت بر شما باد به پناه آوردن به قم و نواحی و اطراف آن زيرا بلا از آن دور شده است. 11. عن ابی عبد الله صلی الله عليه و آله وسلم قال اذا عمت البلايا فالا من فی کوفة و نواحيها من السواد و قم من الجبل و نعم الموضع قم للخائف الطائف. از امام صادق (عليه السلام) نقل است که هر گاه بلاها فراگير شده آسايش و امنيت در کوفه و نواحی آن، و در قم از بلاد جبل است، و قم جايگاه بسيار خوبی است برای فرد سرگردان و ترسان. 12. عن أبی عبد الله عليه السلام قال اذا فقد الامن من العباد و رکب الناس علی الخيول و اعتزلوا النساء و الطيب فالهرب الهرب عن جوارهم فقلت جعلت فداک الی أين قال الی الکوفة و نواحيها أو الی قم و حواليها فان البلاء مدفوع عنها. از امام صادق (عليه السلام) نقل است که هر گاه امنيت و آسايش کم شد و مردم سوار بر مرکب های خود شدند و زنان و بوی خوش را ترک گفتند: پس، از آن ها دوری کنيد. راوی به امام (عليه السلام ) گفت: فدايت شوم به کجا پناه بريم؟ گفت: به کوفه و نواحی آن يا قم و اطراف آن، زيرا بلا از اين دو دور است. 13. عن الصادق عليه السلام قال أهل خراسان أعلامنا و أهل قم أنصارنا و أهل کوفة أوتادنا و أهل هذا السواد منا و نحن منهم. امام صادق (عليه السلام) فرمود: اهالی خراسان اعلام ما هستند و اهالی قم ياوران ما می باشند و اهل کوفه اوتاد ما هستند و اهالی سواد (عراق) از ما می باشند و ما از ايشان هستيم. 14. عن أبی الحسن الاول عليه السلام قال قم عش آل محمد و مأوی شيعتهم ولکن سهلک جماعة من شبابهم بمعصیة آبائهم و الاستخفاف و السخریة بکبرائهم و مشايخهم و مع ذلک يدفع الله عنهم شر الأعادی و کل سوء. از امام کاظم (عليه السلام) نقل است: قم محل زندگانی آل محمد ص و پناهگاه شيعيان آن ها است؛ ولی زود است که گروهی از جوانان آن ها از بين بروند به علت نافرمانی از پدران خود و کوچک شمردن و مسخره نمودن بزرگان و پيروان خود. با اين وجود خداوند شر دشمنان و هر بدی را از ايشان دور می کند. 15. عن محمد بن جعفر عن ابيه الصادق قال اذا اصابتکم بلیة و عناء فعليکم بقم مأوی الفاطمين و مستراح المؤمنين و سیأتی زمان ينفر أولياؤنا و محبونا عنا و يبعدون منا و ذلک مصلحة لهم لکيلا يعرفوا بولايتنا و يحقنوا بذلک دماء هم و أموالهم و ما أراد أحد بقم و أهله سوء الا أذله الله و أبعده من رحمة . امام صادق (عليه السلام) فرمود: هر گاه بلا و رنجی به شما رسيد: بر شما باد به پناه بردن به قم؛ زيرا قم پناهگاه فاطميين و آسايش گاه مومنين است و به زودی زمانی می رسد که دوستان و محبين ما از ما فرار می کنند و دوری می جويند و اين کار به مصلحت آن ها است؛ زيرا بدين وسيله شناخته نمی شوند و جان و مال آن ها حفظ می شود، و هر فردی که به قم و اهل آن بدی کند، خداوند او را کوچک می کند و از رحمت خود دور می گرداند. 16. بن عن أبی الحسن الرضا عليه السلام قال إن للجنة ثمانیة ابواب و لاهل قم واحد منها فطوبی لهم ثم طوبی لهم ثم طوبی لهم. از امام رضا (عليه السلام) نقل است: بهشت هشت در دارد که يکی از آنها برای اهالی قم است؛ خوشا به حال آنان! خوشا به حال آنان! خوشا به حال آنان! 17. عن ابی عبدالله عليه السلام قال: ان الله اختار من جميع البلاد کوفة و قم و تفليس. امام صادق (عليه السلام) : خداوند از جميع سرزمين ها کوفه و قم و تفليس را برگزيد. 18. کنا عنده جالسين اذ قال مبتدئا خراسان خراسان سجستان سجستان کأنی أنظر الی أهلها راکبين علی الجمال مسرعين الی قم. راوی می گويد: در خدمت امام صادق (عليه السلام) نشسته بوديم که حضرت شروع به سخن گفتن کرد و فرمود: خراسان! خراسان! سجستان! سجستان! گويا می بينم اهالی اين دو را که بر مرکب سوار شده اند و با شتاب به سوی قم می روند. 19. قال کنت يوما عند أبی الحسن عليه السلام فجری ذکر قم و أهله و ميلهم الی المهدی عليه السلام تفرحم عليهم و قال رضی الله عنهم ثم قال إن للجنة ثمانیة أبواب و واحد منها لاهل قم و هم خيار شيعتنا من بين سائر البلاد خمر الله تعالی و لايتنا فی طينتهم. راوی گويد: روزی نزد موسی بن جعفر (عليه السلام) بوديم، پس نام قم و اهل آن و تمايل ايشان به حضرت صاحب الزمان (عليه السلام) به ميان آمد؛ پس حضرت بر آن ها رحمت فرستاد و گفت: رضوان خدا برايشان باد. سپس گفت: همانا بهشت هشت در دارد که يکی از آن ها مخصوص اهالی قم است و ايشان برگزيدگان شيعه و ما در بين همه سرزمين ها هستند، خداوند ولايت ما را در وجود آن ها سرشته است. 20. و روی بعض أصحابنا قال کنت عند أبی عبد الله عليه السلام جالسا اذ قرأ هذه الایة فاذا جاء وعد اولاهما بعثنا علکيم عباداً لنا اولی باس شديد فجاسوا خلال الديار و کان وعداً مفعولاً فقلنا جعلنا فداک من هولاء فقال ثلاث مرات هم و الله اهل قم. يکی از اصحاب امام صادق (عليه السلام) نقل می کند که نزد ايشان نسشته بودم که اين آيه قرائت شد: «فاذا جاء ........» پس گفتيم: فدايت شويم گروهی که در آيه ذکر شده اند، چه کسانی هستند؟ امام (عليه السلام) سه مرتبه فرمود به خدا قسم آن ها اهالی قم هستند. 21. و روی عن عدة من أهل الری أنهم دخلوا علی ابی عبدالله عليه السلام و قالوا نحن من أهل الری فقال مرحبا باخواننا من اهل قم فقالوا نحن من أهل الری فأعاد الکلام قالوا ذلک مرا را و أجابهم بمثل ما أجاب به أولا فقال إن لله حرما و هو مکة و ان للرسول حرما و هو المدينة و ان الامير المومنين حرما و هو الکوفة و إن لنا حرما و هو بلدة قم و ستدفن فيها امراة من اولادی تسمی فاطمة فمن زارها و جبت له الجنة قال الراوی و کان هذا الکلام منه قبل أن يولد الکاظم عليه السلام . و روايت شده است که عده ای از اهالی ری نزد امام صادق (عليه السلام) آمدند و گفتند: ما از اهالی ری هستيم. امام (عليه السلام) فرمود: آفرين به برادران ما از اهالی قم. آن ها گفتند: ما از اهالی ری هستيم. اما امام صادق (عليه السلام) حرف خود را تکرار کرد. آن ها چند مرتبه حرف خود را تکرار کردند؛ اما امام صادق (عليه السلام) همان سخن اولی را در جواب آن ها گفت. سپس فرمود: خدا حرمی دارد که آن حرم مکه است و رسول خدا نيز حرمی دارد که مدينه است و امير المومنين (عليه السلام) حرمی دارد که کوفه است و همانا ما نيز حرمی داريم که آن سرزمين قم است و به زودی زنی از اولاد من که نام او فاطمه است در آن دفن می شود، پس هر کس او را زيارت کند بهشت بر او واجب می شود. راوی گويد: اين سخن قبل از متولد شدن امام موسی کاظم (عليه السلام) بود. 22. و فی روايات الشيعة أن رسول الله صلی الله و عليه و آله لما أسری به رأی ابليس بارکا بهذه البقعة فقال له قم يا ملعون فسميت بذلک . و در روايات شيعه آمده است هنگامی که رسول خدا (صلی الله عليه و آله و سلم) به آسمان سير داده شد شيطان را ديد که در اين سرزمين نشسته است؛ پس به او گفت: برخيز ای ملعون و به همين اسم (قم: برخيز) ناميده شد. 23. و روی عن الائمة عليه السلام لو لا القميون لضاع الدين. از ائمه روايت شده است که اگراهالی قم نبودند دين تباه می شد. 24. و روی مرفوعا الی محمد محمد بن يعقوب الکلينی باسناده الی علی بن موسی الرضا عليه السلام قال اذا عمت البلدان الفتن فعليکم بقم و حواليها و نواحيها فان البلاء مرفوع عنها. از امام رضا (عليه السلام) نقل است هر وقت فتنه سرزمين ها را فرا گرفت بر شما باد به پناه به قم و اطراف و نواحی آن که بلاد از آن برداشته شده است. 25. و قال عليه السلام لزکريا بن آدم القمی حين قال الشيخ عنده يا سيدی انی اريد الخروج عن اهل بيتی فقد کثرت السفهاء فقال لاتفعل فان البلاء يدفع بک عن أهل قم کما يدفع البلاء عن اهل بغداد بابی الحسن الکاظم عليه السلام. و زکريا بن آدم قمی به امام رضا (عليه السلام) گفت: ای سرورم! می خواهم از نزد خاندان خود دوری کنم و بيرون روم زيرا افراد نادان در بين آن ها زياد شده است! امام رضا(عليه السلام) به او گفت: اين کار را انجام نده؛ زيرا بلا به واسطه تو از اهل قم دفع می شود همان طور که از اهل بغداد و به واسطه امام موسی کاظم (عليه السلام) دفع می شد. 26. عن الصادق جعفر بن محمد عليه السلام قال إن لعلی قم ملکا رفرف عليها بجناحيه لايريدها جبار بسوء الا أذا به الله کذوب الملح فی الماء ثم اشار الی عيسی بن عبد الله فقال سلام الله علی اهل قم يسقی الله بالادهم الغيث و ينزل الله عليهم البرکات و يبدل الله سيئاتهم حسنات هم اهل رکوع و سجود و قيام و قعود هم الفقهاء العلماء الفهماء هم أهل الدرایة و الروایة و حسن العبادة. از امام جعفر صادق (عليه السلام) روايت است: بر فراز قم ملکی است که بال های خود را بر روی قم پهن کرده و گشوده است؛ هر فرد ستمگری که به آن ها سوء قصد کند خداوند او را ذوب می کند مانند ذوب شدن نمک و در آب. سپس اشاره کرد به سوی عبدالله بن عيسی بن قمی و گفت: سلام و درود خدا بر اهالی قم! خداوند زمين های آن ها را از باران سيراب کند! و برکات خود را بر آن ها فرود آورد! گناهان آن ها را به نيکی تبديل کند! همانا آن ها اهل رکوع و سجده و قيام و قعود هستند. آن ها دين شناسان دانشمند و فهيم هستند. آن ها اهل درايت و روايت و عبادت نيکو هستند. 27. و قال ابوعبد الله الفقيه الهمدانی فی کتاب البلدان إن أبا موسی الاشعری روی انه سال امير المومنين علی بن ابی طالب عليه السلام عن أسلم المدن و خير المواضع عند نزول الفتن و ظهور السيف فقال أسلم المواضع يومئذ أرض الجبل فاذا اضطربت خراسان و وقعت الحراب بين اهل جرجان و طبرستان و خرجت سجستان فأسلم المواضع يومئذ قصبة قم تلک البلدة التی يخرج منها انصار خير الناس أبا و أما وجدا وجدة و عما و عمة تلک التی تسمی الزهراء بها موضع قدم جبرئيل و هو الموضع الذی نبع منه الماء الذی من شرب منه أمن من الداء و من ذلک الماء عجن الطين الذی عمل منه کهيئة الطير و منه يغتسل الرضا عليه السلام و من ذلک الموضع يخرج کبش ابراهيم و عصا موسی و خاتم سليمان. ابوعبدالله فقيه همدانی در کتاب بلدان گفته است که ابوموسی اشعری از اميرالمومنين (عليه السلام) سوال کرد هنگام بارش فتنه و پيدايش کشتار سالم ترين شهرها و بهترين جايگاه ها کدام است؟ اميرالمومنين (عليه السلام) در جواب او گفت: سالم ترين جای در چنين روزی مکانی است که بلاد جبل ناميده می شود؛ پس هنگامی که در خراسان آشوب به پا شد و بين اهالی جرجان و طبرستان جنگ در گرفت و سجستان (سيستان) ويران شد؛ در آن موقع سالم ترين مکان ها شهر قم است، شهری از آن بيرون می آيند ياوران بهترين مردم از لحاظ پدر و مادر و جد و جده و عمو و عمه و آن شهری است که زهرا (درخشنده) ناميده می شود. جای پای جبرئيل در آن شهر است و در اين شهر آبی بيرون می آيد که هر کس از آن بنوشد از رنج و درد در امان می ماند و از اين آب گلی سرشته شد که حضرت عيسی (عليه السلام) آن را به شکل پرنده درآورد و حضرت رضا (عليه السلام) با اين آب غسل می کند و گوسفند ابراهيم برای ذبح و عصای موسی و انگشتری سليمان از اين جايگاه خارج شد. 28. عن أبی عبد الله الصادق عليه السلام أن رجلا دخل عليه فقال يا ابن رسول الله انی أريد أن أسالک عن مسالة لم يسالک أحد قبلی و لايسالک احد بعدی فقال عساک تسألنی عن الحشر و النشر فقال الرجل ای و الذی بعث محمدا بالحق بشيرا و نذيرا ما أسالک الا عنه فقال محشر الناس کلهم الی بيت المقدس الا بقعة بارض الجبل يقال لها قم فانهم يحاسبون فی حفرهم و يحشرون من حفرهم الی الجنة ثم قال اهل قم مغفور لهم قال فوثب الرجل علی رجليه و قال يا ابن رسول الله خاصة لاهل قم قال نعم و من يقول بمقالتهم ثم قال ازيدک قال نعم حدثنی أنی عن أبيه عن جدة قال قال رسول الله صلی الله و عليه و اله نظرت الی بقعة بارض الجبل خضراء أحسن لونا من الزعفران و اطيب رائحة من المسک و اذا فيها شيخ بارک علی راسه برنس فقلت حبيبی جبرئيل ما هذه البقعة قال فيها شيعة وصيک علی بن ابی طالب قلت فمن الشيخ البارک فيها قال ذلک ابليس اللعين عليه اللعنة قلت فما يريد منهم قال يريد آن يصدهم عن ولایة وصيک علی و يدعوهم الی الفسق و الفجور فقلت يا جبرئيل اهو بنا اليه فاهوی بنا اليه فی اسرع من برق خاطف فقلت له قم يا ملعون فشارک المرجئة فی نسائهم و أموالهم لان اهل قم شيعتی و شيعه وصيی علی بن ابی طالب. از امام صادق (عليه السلام) نقل کرده اند که مردی بر او داخل شد و گفت: ای فرزند رسول خدا! می خواهم از تو سوالی بکنم که هيچ کس پيش از من از تو چنين سوالی نکرده و هيچ کس بعد از من از تو چنين سوالی نخواهد کرد! امام صادق (عليه السلام) به او گفت: گويا می خواهی از حشر و نشر و روز رستاخيز از من سوال کنی! مرد گفت: بلی! قسم به آن کسی که محمد (صلی الله عليه و آله و سلم) را به درستی برای بشارت و تهديد فرستاد فقط از همان موضوع سوال می کنم. امام صادق (عليه السلام) در جواب او گفت: تمام مردم در بيت المقدس برانگيخته می شوند به غير از اهالی سرزمين در بلاد جبل که به آن قم می گويند. همانا اعمال آن ها را در گورهايشان محاسبه می کنند و در گورهايشان برانگيخته می شوند. سپس گفت: اهالی قم بخشيده می شوند. آن گاه آن مرد از شدت خوشحالی بر روی پاهای خود پريد و گفت: ای فرزند رسول خدا! آيا اين موارد فقط مخصوص اهالی قم است؟ امام صادق (عليه السلام) در جواب گفت: آری، هم چنين شامل کسانی می شود که گفتار او مانند گفتار اهالی قم باشد. امام (عليه السلام) به او فرمود: آيا می خواهی فضيلتی بيشتر از اين برای تو بگويم؟ آن مرد گفت: آری! امام (عليه السلام) فرمود: روايت کرد پدرم از پدرش از جدش که گفت: رسول خدا(صلی الله عليه و آله و سلم) فرمود: در شب معراج به سرزمين سرسبز از بلاد جبل نگاه کردم که خوش رنگ تر از زعفران و خوش بو تر از مشک بود و شيخی در آن نشسته بود که کلاهی پشمين بر سر داشت. به جبرئيل گفتم: ای دوست من! اين سرزمين چيست؟ گفت: در آن شيعه وصی تو علی بن ابی طالب (عليه السلام) هستند. گفتم: آن شيخی که در آن نشسته کيست؟ گفت: شيطان ملعون است! گفتم: ايشان چه می خواهد؟ گفت: می خواهد آن ها را از دوستی وصی تو علی بن ابی طالب (عليه السلام) باز دارد و آن ها را به گناه و ناپاکی بکشد پس گفتم: ای جبرئيل مرا فرود آور. مرا زودتر از برق جهنده فرود آورد. پس به او گفتم: برخيز ای ملعون و در اموال و زنان مرجثه مشارکت جو؛ زيرا اهل قم شيعه من و شيعه وصی من علی بن ابی طالب (عليه السلام) هستند. 29. و روی محمد بن الحسين بن ابی الخطاب عن محمد بن الحسن الحضر عن محمد بن بهلول عن ابی مسلم العبدی عن ابی عبد الله الصادق عليه السلام قال تربة قم مقدسة و اهلها منا و نحن منهم لا يريد هم جبار بسوء الا عجلت عقوبته ما لم يخونوا اخوانهم فاذا فعلوا ذلک سلط الله عليهم جبابرة سوء اما انهم انصار قائمنا و دعاة حقنا ثم رفع راسه الی السماء و قال اللهم اعصمهم من کل فتنة و نجهم من کل هلکة. از امام صادق (عليه السلام) نقل است که خاک قم مقدس است و اهل آن از ما هستند و ما از ايشان هستيم. هر ستمگری به آن ها بدی کند هر چه زودتر سزای بدی خود را می بيند، تا هنگامی که اهالی قم به برادران خود خيانت نکنند، چنين است؛ ولی هنگامی که به برادران خود خيانت کردند خداوند، ستمگران را بر آن ها مسلط می کند. با اين وجود آن ها ياوران قائم و دعوتگران به سوی حق ما هستند. پس سرش را به آسمان بلند کرد و گفت: خداوندا! آن ها را از فتنه ها حفظ کن و از نابودی نجات ده. 30. عن الصادق عليه السلام انه قال ان الله حرما و هو مکة الا ان لرسول حرما و هو المدينة الا و ان الامير المومنين حرما و هو الکوفة الا و ان قم الکوفة الصغيرة الا ان الجنة ثمانیة ابواب ثلاثه منها الی قم تقبض فيها امراة من ولدی اسمها فاطمة بنت موسی و تدخل بشفاعتها شيعتی الجنة باجمعهم. از امام صادق (عليه السلام) روايت شد: خدا حرمی دارد که مکه است و رسول خدا (صلی الله عليه و آله و سلم) حرمی دارد که مدينه است و امير المومنين (عليه السلام) حرمی دارد که کوفه است و قم، کوفه کوچک است. آگاه باشيد! بهشت هشت در دارد که سه در آن به سوی قم است. زنی از نسل من در آن فوت می کند که نام او فاطمه دختر موسی است و تمام شيعه و من به شفاعت او وارد بهشت می شوند. 31. عن الرضا عليه السلام قال يا سعد من زارها فله الجنة. امام رضا (عليه السلام) گفت: ای سعد! هر کس او (حضرت معصومه (عليها السلام)) را زيارت کند، بهشت بر او واجب می شود. 32. و عنه عليه السلام قال اذا عمت البلدان الفتن و البلايا فعليکم بقم و حواليها و نواحيها فان البلايا مدفوع عنها. و باز از امام رضا (عليه السلام) نقل است: هر گاه فتنه و بلا سرزمين ها را فرا گرفت، بر شما باد به پناه بردن به قم و اطراف و نواحی آن، زيرا بلاد ازآن دور شده است. 33. و عن الرضا عليه السلام قال للجنة ثمانیة ابواب فثلاثة منها لاهل قم فطوبی لهم ثم طوبی لهم. و از امام رضا (عليه السلام) نقل است: بهشت هشت در دارد که سه در آن مخصوص اهالی مق است؛ پس خوشا به حال آنان! خوشا به حال آنان. 34.و عن امير المومنين عليه السلام انه قال صلوات الله علی اهل قم و رحمة الله علی اهل قم سقی الله بلادهم الغيث الی اخر ما مر عن الصادق عليه السلام
|
|
|
|
|
|
|
|
استاندار قم
|
|
|
|
|
|
|
|
|
اطلاعيه هاي مهم و مقالات
|
|
|
|
|
|
|
|
|
گزارش تصويري
|
|
|
 
 
 
 
|
|
|
|
|
|
ادارات و سازمان ها
|
|
|
|
|
|
|
|
|
اوقات شرعي
|
|
|
|
|
|
|
|
|